|
|
نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394
بازدید : 1800
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
فتوحات در زمان ابوبکر چگونه بودند؟ و آمارهایی که هست چه تفسیری دارند؟ متأسفانه جنگها و فتوحاتی که در دو قرن اول اسلام صورت گرفته، اتفاقات بسیار بسیار ناگواری ایجاد شد که جلوی سریع اسلام را گرفت و تا امروز اسلام و مسلمانان چوب همان خونریزیها را می خورد و اسلام و مسلمانان در همان جغرافیای 1400 سال پیش مانده اند و نه تنها جلوتر نرفته بلکه عقب گرد هم داشته است و نتیجه این خونریزیها جلوگیری از گسترش اسلام بوده نه انتشار اسلام. دینی که قرار بوده است عالم گیر شود و همه ادیان دیگر را مغلوب کند بعد از 1400 سال در همان محدوده مانده است وهنوز رشد چندانی هم نداشته است. در جنگهای پیامبر اکرم(ص) کشتار کم بوده است و در اواخر عمر مبارک رسول خدا(ص) مردم گروه گروه به اسلام می پیوستند و سال نهم را عام الوفود نامیدند و بدون خونریزی مردم مسلمان می شدند. بعد از پیغمبر(ص) چه اتفاقاتی افتاد که این وفود تمام شد؟ و مردم آنگونه اسلام نمی آوردند مگر با زور شمشیر! متاسفانه در این فتوحات خبری از اسلام نبود وقرار نبود فرهنگ والای اسلام را کسی به مردم نشان دهد و تشریح کند و بلکه عکس این اتفاق می افتد. خلیفه دوم وقتی حاکمی را به سوی عراق می فرستد، جناب غرض بن کعب را همراهی می کند و می گوید: می دانی چرا تو را تا اینجا همراهی کردم؟ جناب غرضه می گوید شاید به احترام است و ادب می کنی چون ما صحابه پیامبر(ص) هستیم. عمربن خطاب می گوید: نه، من تو را تا اینجا همراهی کردم تا این نکته را به تو بگویم تا مبادا شما بروید آنجا و سنت رسول خدا(ص) را گسترش بدهید و احادیث پیامبر را بخوانید. بگذارید مردم قرآن بخوانند و از قرآن خواندن مردم نندازید. مبادا احادیث پیامبر را بخوانید. این را جناب ذهبی در تذکرة الحفاظ می گوید. حال سؤال می کنیم جناب عمربن خطاب آیا شما فکر می کنید احادیث رسول خدا(ص) مردم را از قرآن خواندن باز می دارد؟ یا قرآن را به مردم یاد می دهد؟ رسول خدا (ص) خود مفسر قرآن کریم است، سنت او قرار است قرآن را تفسیر نه اینکه جلوی قرآن خواندن مردم را بگیرد. چرا جناب عمربن خطاب با سنت رسول خدا(ص) مخالفت داشت؟ و با آن مبارزه می کرد و اجازه نمی داد ملتهایی که مسلمان شدند از این استفاده کنند؟ و اما ادامه بحث فتوحات: در سال دوازدهم هجری که فتوحات شروع می شود جناب خالد بن ولید که اهل سنت از او به عنوان سیف الله یاد می کنند و دست راست خلیفه اول به حساب می آید فتوحات آغاز می شود و اتفاقات ناگوار هم سرآغازش با همین شخص است. فتح الأنبار یکی از جنگهایی است که خالد بن ولید فرمانده او هست در این جنگ خالدبن ولید به تیراندازان مسلمان دستور می دهد که فقط چشمهای مردم را نشانه بگیرند، این مردم جنگیدن بلد نیستند و فقط چشمهای اینها را نشانه بگیرید و طبق آماری که علمای اهل سنت گفته اند در آن روز هزار نفر کور شدند و این متن در کتاب تاریخ طبری آمده است. خالد پیشاپیش آمد و دور خندق می چرخید و مردم را تحریک می کرد برای جنگ.وقتی خالدبن ولید جنگ را می دید خیلی کم صبر می کرد و پیش تیراندازان رفت و گفت: من اقوامی را میبینم که جنگیدن بلد نیستند(شاید مردم الأنبار با آدمهای مثل خالد روبرو نشده بودند که جنگ بلد نبودند) و شما فقط چشمهای این مردم را نشانه بگیرید و تیرتان را جای دیگر هدر ندهید و خالدبن ولید تیر را انداخت و تیراندازان به دنبال آن تیرانداختند و هزار چشم را در آن روز کور کردند. این جنگ مشهور شد به جنگ ذات العیون یعنی جنگ چشمها، و مردم فریاد می زدند بس است چشمهای الأنبار را گرفتید. تاریخ طبری ج2 ص233 حوادث سال دوازدهم هجری. الکامل ابن اثیرجزری ج2 ص245 بازهم حوادث سال دوازهم. البدایة ونهایة ابن کثیر دمشقی ج6 ص349. سؤال ما از دوستان و عزیزان اهل سنت این است، خداوند در کجای قرآن فرموده اگر کسی مسلمان نشد شما چشمهای آن را هدف بگیرید؟ شما که این همه قرآن، قرآن می کنید ومی گویید باید همه چیز در قرآن باشد بفرمایید جناب خالد بن ولید به کدام آیه استنباط کرده؟ مگر قرآن نمی فرماید لا إکراه فی الدین؟ مردم در اسلام آوردن مجبور نیستند. ولی خالد بن ولید از طرف خلیفه اول فرمانده است و در این جنگ هزار چشم را کور می کند و همینها باعث شده است که مردم دنیا مسلمانان را خشن ترین افراد بدانند. و اما اتفاق بسیار ناگوار دیگر که در همین سال دوازدهم هجری و به فرماندهی خالد بن ولید صورت می گیرد این است که خالد بن ولید وقتی به منطقه ای می رسد قسم می خورد که من باید از خون این مردم جوی خون راه بی اندازم، جناب طبری در تاریخش، ابن اثیر در کتاب الکامل و .... این مطلب را نقل کرده اند که خالدبن ولید گفت: خدایا بر گردن من باشد اگر من پیروز شدم و به این مردم دست یافتم احدی از آنها را باقی نگذارم مگر اینکه جوی خون راه بیاندازم، و دستور می دهد به لشکریانش که یکی یکی مردم را اسیر کنید و سربازان مسلمان را بر سر اینها گذاشتند و شبانه روز سر بریدند تا مبادا قسم خالدبن ولید پایمال شود، تا جایی از مردم را سر بریدند که جناب ابن اثیر می گوید که هفتادهزار نفر را سر بریدند ولی باز جوی خون جاری نشد وقسم خالدبن ولید درست در نیامد وشخصی به اسم قعقاع آمد پیش خالد وگفت اگر تو تمام مردم دنیا را هم سر ببری جوی خون جاری نخواهد شد چون هرکسی را سر می بریدند خون لخته میشد و جاری نمی شد و گفتند از بالا آب باز کنید داخل جوی و با خونها مخلوط شود تا قسم خالد بن ولید محقق شود. تاریخ طبری ج2 ص213 باب سال دوازدهم هجری. الکامل ابن اثیر ج2 ص242. ابن کثیر در البدایة والنهایة ج6 ص346. مقدمه ابن خلدون ج2 ص509. این دومین اتفاق ناگواری است که ما قضاوتش را واگذار می کنیم به وجدانهای بیدار و مردم با انصاف. این است اسلام؟! آری خیلی از مناطق ایران تا قرن سوم حاضر شدند جزیه بدهند ولی مسلمان نشوند. واتفاق دیگری که در همان روزها اتفاق افتاد در سال دوازدهم هجری و باز به فرماندهی خالدبن ولید سی هزار نفر را در یک روز کشتند که اسم این جنگ را وقعة الثناء گذاشتند. وقتی پادشاه ایران شنید که خالد بن ولید 70هزار نفر را سر بریده شخصی به اسم اردشیر را فرستاد که جلوی خالد را بگیرد. اردشیر هم با خالد وارد جنگ شد و جنگ سختی در گرفت و خالدبن ولید در این جنگ پیروز شد و باز در این جا علمای اهل سنت گفته اند از فارسها یک کشته عظیم اتفاق افتاد که نزدیک سی هزار نفر در این جنگ کشته شدند غیر از آنهایی که در آب افتادند و نتوانستند آنها را بشمارند.. الکامل ابن اثیر ج2 ص240. نهایة العرب فی فنون ادب نویری ج19 ص68. یعنی خالدبن ولید در دو تا جنگ صد هزار نفر را کشته است! این کشته ها در زمانی بوده که وسایل جنگی آن دوران شمشیر و تیر بوده است. اگر خالد بن ولید مسلسل داشت، بمب اتمی یا شیمیایی داشت چه کار می کرد؟ صدام با آن همه امکانات در هشت سال حدودا 200 هزار نفر را کشت. اگر خالد بن ولید، سیف الله اهل سنت جای صدام بود کسی از ایرانیها را زنده می گذاشت؟ شاید قسم می خورد می خواهم همه ایرانیها را بکشم و خون آنها را جاری کنم. و این اتفاقات افتاده است و ما قضاوتش را واگذار می کنیم به شما انسانهای منصف و ببینید دینی که پر از مهر و محبت است را چگونه رواج داده اند و به مردم معرفی کرده اند.. نوشته شده توسط محمد اسلامی قزوینی....
:: برچسبها:
یا امیرالمومنین ,
اهل سنت ,
اهل سنت ایران ,
شیعیان ,
مذاهب اهل سنت ,
خلفای راشدین ,
ابوبکر ,
عمر بن خطاب ,
عثمان بن عفان ,
حوزه علمیه ,
سایت مذهبی ,
محمد اسلامی قزوینی ,
محمد ,
,
نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394
بازدید : 2636
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم..فایل صوتی 02/08/1390:قسمت اول: شبهه شبکه کلمه وکارشناس معروفش عقیل هاشمی وهابی معروف به عقیل بی عقل: گاهی وقتها شیعیان می گویند هفتاد پبامبر(ع) در حجر اسماعیل(ع) دفن شده است، من مانده ام که این پیامبران(نعوذبالله از طرف بنده است) مورچه بودند؟ این پیامبران چگونه در اینجا جای شده اند؟ در حجر اسماعیل، اگر فضیلت باشد باید خود حضرت ابراهیم(ع) را در آنجا دفن میکردند که بانی مکه بودند و پدر انبیاء علیهم السلام و معنی ندارد حضرت هاجر(س) را در آنجا دفن کنند!شبکه ولایت و مجری محترم: حاج آقا این کارشناسان وهابی مدعی هستند که دفن پیامبران (ع) در حجر اسماعیل دروغ است، آیا این سخن صحیح است؟ لطفا پاسخ دهید. حاج آقا ابوالقاسمی کارشناس شبکه ولایت: اقرار علمای اهل سنت مبتنی بر دفن بزرگان در مسجد الحرام را نشان خواهیم داد، در کتاب البدایة والنهایة ابن کثیر الدمشقي السلفي جلد اول آورده است که: اسماعیل نبی خدا (ع) به همراه مادرش در حجر اسماعیل دفن شده است. حال ایشان این را به صراحت گفته است یک پیامبر در حجر اسماعیل دفن شده است. کتاب بعدی کتاب سفرنامه إبن جبیر است که بسیار سفرنامه معتبری می باشد و نکته مهم در این سفر نامه آمده است. در این کتاب که به مکه می رسد صفحه 75 زیر ناودان مسجد الحرام در صحن حجر نزدیک دیوار خانه خدا قبر حضرت اسماعیل بود وحتی علامت و سنگ قبر هم موجود است، علامتش یک سنگ سبز رنگ مستطیلی شکل است که شبیه محراب است و در کنار آن سنگی سبز رنگ دایره ای شکل است. آری الآن وهابی های سعوی آنها را برداشته اند. ابن جبیر در قرن ششم می زیسته است و وفاتش در 614 است. در صفحه بعدی یعنی 76 می گوید: و در کنار آن رکن عراقی مادرش حضرت هاجر (س) است و علامت آن یک سنگ سبز رنگی است که اندازه آن یک وجب و نیم است و مردمی برای تبرک می آیند و در اینجا نماز می خوانند و شایسته است اینها این کار را انجام می دهند. این دو قبر جزء بیت العتیق به حساب می آیند، و روی دو قبر دو شخص محترم است، خداوند این دو قبر را نورانی بگرداند و به برکت آنها هر کسی در اینجا نماز بخواند برکت دهد. حال این اقرار یک عالم اهل سنت است که اینطور بیان کرده است و اما وهابیون برای اینکه بیایند و بگویند: خداوند لعنت کند یهود را که قبر انبیاء خودشان را مسجد قرار دادند! خب مسجد الحرام هم قبرستان است حال خداوند لعنت کند همه مسلمانها را که قبر انبیاء گذشته را مسجد الحرام کرده اند! اگر واقعا معنای آن، این باشد که وای به حال مسلمانان! در حالی که مفتی خودشان می گوید معنی روایت این است که آن شخص را قبله قرار ندهند. حال برویم سراغ روایات: راجع به قبر حضرت اسماعیل (ع) روایتی در سیزده سند مختلف وجود دارد، کتاب مصنف عبدالرزاق ج5 ص115 باب قبور بین رکن و مقام است و صفحه 120 در مورد حضرت اسماعیل: اسماعیل در بین رکن و مقام دفن شده است. روایت بعدی از یکی از تابعین است که می فرماید من همراه عبدالله صحابی رسیدیم به رکن و مقام که شروع کرد به شمردن و شمردن که رسید به قبر اسماعیل(ع) و آخرین قبری که گفت قبر اسماعیل بود و صحابی گفت بین 70 تا 90 پیامبر بین رکن و مقام و حجر دفن شده اند، بعد از آن یک گوشه ای است در داخل خود حجر که عبدالله بن زبیر می گفت: این گوشه قبر دختران حضرت اسماعیل است که شوهر نکرده اند و زمانی که از دنیا رفتند در همین جا دفن شدند. حال حضرات هاجر، اسماعیل، دختران حضرت اسماعیل و هفتاد الی نود پیامبر الهی در رکن و مقام دفن شده اند و این می شود قبرستان که معروفترین و مبارکترین مسجد مسلمانان روی قبرستان بنا شده است. حال کارشناس وهابی بگوید مدرک ندارند! واینکه چرا حضرت ابراهیم (ع) را دفن نکردند؟ چون حضرت ابراهیم در مکه نبود، ابراهیم در بیت المقدس بود و در آنجا از دنیا رفت و امکان نبود بیاورند به مکه و در همان جا دفن کردند اما اهل سنت روایت دارند بسیاری از پیامبران الهی اگر قومشان آنها را ترک می کردند ایشان می آمدند مکه و در کنار خانه خدا به اصطلاح معتکف می شدند تا زمانی که از دنیا بروند و وقتی از دنیا می رفتند در همان جا دفن می شدند و حدود 300 پیامبر در داخل مسجدالحرام روایت کرده اند که دفن شده اند..والسلام علیکم..
:: برچسبها:
یا امیرالمومنین ,
اهل سنت ,
اهل سنت ایران ,
شیعیان ,
مذاهب اهل سنت ,
خلفای راشدین ,
ابوبکر ,
عمر بن خطاب ,
عثمان بن عفان ,
حوزه علمیه ,
سایت مذهبی ,
محمد اسلامی قزوینی ,
,
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 66 صفحه بعد
|
|
|